حرفه دل

بیشتر وقتا دوست دارم از حسم  باهات حرف بزنم

دوست دارم خوابم برد صبح پاشدم یه شب بخیر عالی ببنم

وقتی شبایی که میبینم ساکتی میگی حسم تموم شده

یا شبایی که میگم دلم گرفته یا ساکت میشی یا میگی بخواب

ولی نمیدونی اون لحظه دارم از بغض خفه میشم

میدونی توهم حق داری عاشق شدی گناه که نکردی

دیگه خصلتت همینه من با اینجا نوشتنم یا گفتنش به تو

نمیتونم عوضت کنم چون خیلی بهت گفتم خیلی

ولی خب چیزی عوض نشد هرکس باید خودش تغییر کنه

اینایی که میگم شکایت نیست بدی نیست

فقط حرفامه که نمیتونم بازم بهت بگم روم نمیشه

میترسم فکر کنی دارم ازت بد میگم در جواب عصبی بشی

بگی ول کن ، شروع نکن یا از این حرف ها

ولی اینو بدون با این همه حرف دوست دارم

چشمام رو ببندم یادت میوفتم

بخندم یادت میوفتم ، گریه کنم یادت میوفتم

تو سنی همو پیدا کردیم که هردو با یسری مشکلات سرو کله میزنیم

بعضی وقتا میگم کاش هیچ کدوم از بحثا بینمون پیش نمیومد

ولی این رو بدون احتیاج دارم درد دلت رو بشنوم تو داریت اذیتم میکنه حس میکنم دورم ازت

دوست دارم اگه یچیز ناراحتت کرد بگی

دوست دارم یه وقتایی بگی ماه گلم ترو به هیچ کس نمیدم

دوست دارم یه وقتایی قهر کنم نازم رو بکشی نه اینکه قهر کردم ساکت شی

دوست دارم یه وقت بهم بگی چیزی لازم نداری

دوست دارم هروقت میبینمت حتی شده یه شکلات ازت بگیرم

دوست دارم یه وقتایی واسه بچمون اسم انتخاب کنیم

بهم بگی تو مامان خوشگل نی نی هام میشی

حالا که اینارو گفتم ممکن بگی تو همش توقع داری از من

نه منم دوست دارم اینارو بهت ببگم همونجور که همیشه گفتم و تو خوشحال نشدی

اینارو میخونی ناراحت نشو فقط بدون حتی یه لحظه فکر بی تو بودن نفسمو بند میاره

اینا فقط حرفایی هست که تو این دله